نمازخانه محله
گزارشی از یک الگوی موفق
دکتر غلامعلی حداد عادل
بعد از ظهر سهشنبه، پانزدهم مهرماه نود و سه، از تهران به شیراز رفتم برای سخنرانی در جشنواره شعر غدیر که به همت بنیاد غدیر در شیراز برگزار میشد. از فرودگاه، مستقیم به خانه یکی از بستگانم رفتم تا از آنجا به حافظیه بروم که محل برگزاری مراسم بود. ورود من به خانه مقارن با غروب آفتاب بود. چند دقیقهای گذشت و صدای اذان از تلویزیون برخاست. صاحبخانه، که استاد دانشگاه شیراز بود، پیشنهاد کرد نماز مغرب و عشا را در مسجد روبهروی خانه آنها، آن طرف خیابان، بخوانیم. وضویی گرفتم و با هم از خانه خارج شدیم. اذان تازه تمام شده بود که ما به نمازگزاران پیوستیم و در صف آخر جایی برای خود پیدا کردیم. بین دو نماز و بعد از نماز عشا، هرچه در و دیوار و ساختمان داخل مسجد را نگاه کردم، دیدم به بقیه مسجدها شباهتی ندارد. از میزبان که مرا به این مسجد راهنمایی کرده بود پرسیدم قضیه چیست و او که تعجب مرا دیده بود اینطور پاسخ داد
ادامه مطلب