متن کامل سخنرانی دکتر حداد عادل رئیس همایش «روز جهانی فلسفه» در مراسم گشایش این همایش
بسم الله الرحمن الرحیم
«استادان محترم، فیلسوفان ارجمند، دانشجویان و دانشپژوهان عزیز»
در آغاز مراسم افتتاحیه همایش بینالمللی روز جهانی فلسفه وظیفه خود میدانم نسبت به همه شما ادای احترام کنم و سپاسگزارتان باشم که دعوت ما را برای حضور در این همایش پذیرفتهاید. مخصوصا وظیفه دارم به استادان عزیزی که رنج سفر را بر خود هموار کرده و برای شرکت در این همایش و از راههای دور به جمهوری اسلامی ایران سفر کردهاند، خوشآمد بگویم و از آنان تشکر کنم و برایشان در ایران اقامتی خوش با خاطراتی خوش آرزو کنم.
همچنین بر خود واجب میدانم مقدم همه استادان دانشگاهها، علما و فضلای حوزه علمیه قم، طلاب و دانشجویان و دانشپژوهان و دوستداران فلسفه را گرامی بدارم و از مسؤولان بلندپایه کشور، وزرای محترم علوم و فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این مجلس حضور دارند، بویژه از حضور ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد سپاسگزاری کنم. از مجمع عالی حکمت اسلامی در قم که در بخش علمی این همایش از هیچ مساعدتی فروگذار نکردند، نیز سپاسگزاری میکنم. از حضرات آیات جوادی آملی و سبحانی و مصباح نیز که با ارسال مقاله و پیام و همکاری، از همایش حمایت کردند، قدردانی میکنم.
میهمانان گرامی، استادان محترم
شما به کشوری سفر کردهاید که با تاریخ کهن چندهزارساله خود وارث یکی از چند تمدن بزرگ تاریخ بشر است، ملتی که تاریخ خود را با جوهر عقلانیت و معنویت و خداپرستی و دینداری و عدالتخواهی و صلحطلبی نگاشته است. شما میهمان ملتی هستید که در دامن خود دانشمندان و حکیمان و عارفان و فیلسوفان و شاعران بزرگی پرورش داده است.
ایران کشوری است که چراغ فلسفه هرگز در آن خاموش نشده است، چراغی که امروزه نیز روشنیبخش فضای فکری و علمی و معنوی کشور ماست. شما به کشور «ابن سینا» سفر کردهاید و او همان کسی است که بزرگترین فیلسوف قرون وسطای اروپا یعنی «سن توماس اکویناس» در کتاب معروف «الهیات» خود موسوم به «سوما تئولوژیکا» (Somma Teologica) بیش از چهارصد بار با ارجاع به آثار او از وی یاد میکند. شما به کشوری سفر کردهاید که فلاسفه اسلامی امروز آن میتوانند با افتخار سلسله استادان خود را با ذکر نام، نسل به نسل و عصر به عصر، بدون هیچ حلقه مفقودهای، تا هزار سال پیش به گذشته برگردانند. جمهوری اسلامی ایران امسال نیز مانند سالهای گذشته روز جهانی فلسفه را جشن میگیرد و گرامی میدارد و خوشوقت است که امسال جشن روز جهانی فلسفه را با موضوع «فلسفه، نظر و عمل» در سطحی بالاتر و مقیاسی بزرگتر و با حضور دهها شخصیت ارجمند فلسفی از کشورهای مختلف جهان و صدها استاد و دانشجوی فلسفه از دانشگاهها و حوزههای علمیه ایران برگزار میکند.
همه ما میدانیم که بسیاری از مردم که معنی و فایده رشتههای مختلف علوم و مهندسی را میدانند، وقتی سخنی از «فلسفه» به میان میآید، میپرسند فلسفه چیست و چه فایدهای دارد و فیلسوفان چه میکنند و چه میگویند. در پاسخ به این سؤال میتوان گفت فلسفه کوششی است برای فرونشاندن عطش انسان برای دانستن، عطشی که هیچگاه قطع نمیشود. اما آن «دانستن» که فیلسوف در پی آن است، دانستن رابطه یک امر جزیی با یک امر جزیی دیگر نیست که این روش علم تجربی است. فیلسوف به امور عالم نگاه کلی و عمیق دارد. معنی «دانستن» برای فیلسوف، آگاهی از ریشه و بنیاد و شالوده امور است. فیلسوف ذهنی ژرفکاو و چشمی ژرفنگر دارد و میکوشد تا از ظاهر امور و اشیا بگذرد تا به باطن آنها برسد. فیلسوف در مطالعه هر امری از امور این عالم و هر شأنی از شؤون بشر میکوشد تا از شاخه به سوی ریشه سیر کند و از نتیجه به مقدمه پی برد و از فرع به اصل برسد. کسی که به انسان و جهان با چشم فلسفی نگاه میکند، چه بسا که در بسیاری از اموری که عموم مردم، حتی دانشمندان علوم تجربی و ریاضی، آنها را مسلم میپندارند، شک کند و بسیاری از آنچه را که دیگران در آنها شک میکنند، مسلم بداند.
با این همه، فلسفه را نباید صرفا یک ورزش ذهنی و تفنن عقلی به حساب آورد و فلسفه را نباید یکسره مشتمل بر سخنان تعجبانگیز دانست. فیلسوفان بزرگ، متفکرانی هستند که انسان در کانون توجه آنان قرار دارد و به سرگذشت و سرنوشت انسان میاندیشند. ابن سینا فلسفه را «کمال بخشیدن به نفس آدمی» میداند از طریق «تصور امور و تصدیق حقایق نظری و عملی به اندازه توانایی آدمی» و کانت غرض اصلی از فلسفه خود را یافتن پاسخ این پرسشهای اساسی می داند که
«چه میتوانم بدانم»
«چه باید بکنم»
«به چه چیز میتوانم امیدوار باشم» و بالأخره «انسان چیست».
اگر در دنیای ما، به فرض کسانی باشند که معتقد باشند جهان امروز، جهانی بسامان است و انسان معاصر میتواند با خاطری آسوده در این جهان زندگی کند، پیداست که چنین کسانی نیازی به فلسفه ندارند. اما همه کسانی که از جنگ و تجاوز و بیعدالتی و ناامنی و خشونت در جهان امروز رنج میبرند و همه کسانی که شاهد گرسنگی صدها میلیون نفر و بیماری درمانناپذیر دهها میلیون نفر هستند و از ویرانی بنیادهای اخلاقی و متلاشی شدن بنیان خانواده و بر هم خوردن تعادل محیط زیست احساس خطر میکنند، با اضطراب و دلواپسی در پی یافتن علت و علل این همه نابسامانیاند. آنها از خود و از متفکران جامعه خود، به صورتی جدی میپرسند: کجای کار ما در «نظر» و «عمل» و «رابطه میان نظر و عمل» عیب دارد که با همه تعریفها و تعارفها، صلح از جهان ما رخت بربسته است؟ آنها میپرسند چرا در دنیای ما فاصله میان «نظر» و «عمل» این همه زیاد شده است و چرا رهبران کشورهای قدرتمند جهان، قول و فعل یا نظر و عملشان با هم نمیخواند و حتی عملشان با نظرشان متضاد است. چه اشکالی وجود دارد که در دنیای ما «نظر» حتی آنجا که پذیرفته میشود، به عمل منتهی نمیشود. برای اینگونه کسان عنوان «فلسفه، نظر و عمل» که موضوع این همایش است، معنایی عمیق و اهمیتی بسزا دارد.
اگر فلسفه که میدان گسترده تعقل و تفکر و استدلال است، نتواند به انسان برای خروج از این همه نابسامانی و آشفتگی کمکی کند، از این همه فکر کردن و سخن گفتن و خواندن و شنیدن و گرد هم آمدن و نشستن و برخاستن چه سودی حاصل میتواند شد؟ فیلسوفان ممکن است با هم اختلاف نظر داشته باشند و البته که دارند؛ اما با یکدیگر دشمن نیستند. آنها تلاش میکنند با ایجاد فضای مناسبی برای گفتوگو مانع خشونت و دشمنی شوند. اگر مسائل بشر امروز با بحث و منطق و استدلال و تفکر و تعقل حل نشود، مسلما در میدانهای جنگ و در مجامع رسمی سیاسی بینالمللی حل نخواهد شد؛ چنانکه شصت و چند سال از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز تأسیس سازمانهای بینالمللی میگذرد و از این سازمانها بهرهای نصیب دنیا نشده است.
استادان ارجمند، فیلسوفان، میهمانان عزیز
در همایش بینالمللی «فلسفه، نظر و عمل» این سخن عارف و حکیم بزرگ فارسیزبان مولانا را به خاطر بسپاریم که میگوید:
«بر اندیشه، گرفت نیست و درون، عالم آزادی است»
پس بیایید اندیشه کنیم. بیایید با هم اندیشه کنیم. بیایید برای همه اندیشه کنیم.