یادبود آیتالله مشکینی در گفتگو با دکتر حداد عادل
دکتر غلامعلی حداد عادل نماینده شناخته شده مجلس شورای اسلامی است که سابقه ریاست بر مجلس هفتم را نیز دارد. حداد عادل که خود در زمینه ترجمه قرآن کریم، صاحب اثر است، از ترجمه آیت الله مشکینی به عنوان یک راهنمای ارزشمند برای خود یاد میکند. همچنین خاطرات وی از آیت الله مشکینی نیز در نوع خود جالب است.
اگر چند ویژگی برجسته را بخواهید از آیت الله مشکینی نام ببرید، چه مواردی است؟
مرحوم آیت الله مشکینی از روحانیونی بودند که قبل از انقلاب نیز در خارج از حوزه هم معروف و شناخته شده بودند، هم به عنوان یک روحانی مبارز انقلابی پیرو امام و در مسیر انقلاب، هم به عنوان یک روحانی دانشمند اهل قلم و اهل سخن و جزو کسانی بودند که فعال و منشأ اثر بودند. از جمله قدیمیترین خاطراتی که بنده از فعالیتهای فکری و قلمی آیت الله مشکینی دارم، ورود ایشان در بحث تکامل داروین است که ایشان مطالبی را که مرحوم آقای دکتر یدالله سحابی در باب نظریه داروین نوشته بودند، بحث کرده بودند که نمونه ای از گفتوگوی بین یک عالم دینی و یک عالم علوم طبیعی بود. این یکی از قدیمیترین کارهای آیت الله مشکینی بود که ما در دانشگاه از آن مطلع شدیم.
بعدها نزدیک انقلاب هم آیت الله مشکینی از معدود روحانیونی بودند که با انتشار جزوه مانندی سعی کردند حکومت اسلامی را تبیین کنند. در ماه های نزدیک به انقلاب تا آنجا که به خاطر دارم از ایشان نوشته ای منتشر شد که در آن مبانی نظری حکومت اسلامی را توضیح داده بودند. از اول انقلاب هم که ایشان در همه عرصهها و صحنهها فعال بودند و بیش از آنچه بنویسند، گاهی به عنوان امام جمعه در قم سخنرانی میکردند یا گاهی نوارهای سخنرانی ایشان در رادیو پخش میشد.
سخنرانیهای ایشان بیشتر صبغه اخلاقی داشت و همه آیت الله مشکینی را در درجه اول به عنوان یک معلم اخلاق میشناختند. چاشنی عرفانی لطیفی در صحبتها و درسهایشان بود و کسی که پای صحبت ایشان مینشست، هم یک ته لهجه نمکین و ملایم و دلنشین ترکی داشتند، هم یک عطر معنوی در مضامین سخنان ایشان بود، یعنی صحبتهای ایشان، هم در صورت و هم در معنا عطر دل پذیری داشت و شنونده را جذب میکرد. خوب، روان، درست و صحیح سخن میگفتند. در تمام دوران نهضت امام هم به عنوان یک روحانی شاخص درجه اول در عرصه انقلاب، خصوصاً در قم انگشت نما بود.
البته درباره خدمات و آثار حوزوی ایشان باید آقایان علما و روحانیون توضیح بدهند. از جمله خدماتی که مرحوم آیت الله مشکینی کردند و تحت عنوان یک اثر ماندگار به جا مانده است، مدیریت ایشان در جامعه مدرسین است. شخصیت ایشان طوری بود که در جامعه مدرسین محور شدند و با آن سابقه مبارزاتی و تهدیدها و زندانها و با آن جنبه علمی و روحیه انقلابی و ارادتی که به امام داشتند و اعتمادی که امام به ایشان داشت، توانستند جامعه مدرسین را به عنوان یک نهاد مستقر و معتبر از دل حوزه علمیه معرفی کنند. در واقع این نوع تشکیلات سامان یافته با طبیعت حوزه در قبل از انقلاب سازگار نبود. بیرون آوردن چنین تشکیلات مؤثر، مفید و لازمی، خدمت بزرگی به انقلاب و حوزه و روحانیت و مرجعیت بود که آیت الله مشکینی با تشخیص درست، محور شد و سالیان سال این درخت را آبیاری کرد تا الحمدلله ریشه دار شد، به طوری که بعد از ایشان هم این شجره زیر نظر آیت الله یزدی به حیات خود ادامه داد.
دو جنبه در شخصیت آیت الله مشکینی هست که من مایلم بر سر آنها درنگ بیشتری بکنم. یکی عشق و علاقه ایشان به حضرت آیت الله خامنه ای است. این عشق و علاقه از زمان امام محسوس بود. وقتی آقا رئیس جمهور بودند، آیت الله مشکینی با ایشان خیلی نزدیک بودند، با اینکه اختلاف سنی قابل توجهی هم داشتند، اما آیت الله مشکینی، با تشخیص درست خودشان، همواره محبت و دلبستگی به آیت الله خامنه ای نشان میدادند. یادم هست زمانی که آیت الله خامنه ای رئیس جمهور بودند، یک شب که من خدمتشان بودم، آیت الله مشکینی هم مهمان ایشان بودند. آقا فرمودند هدایایی را که رؤسای جمهور به من دادهاند، به صورت یک موزه درآوردهام که تقدیم ملت ایران بکنم و بد نیست شما نگاهی به آنها بکنید. آن شب من، آقا و آیت الله مشکینی آن هدایا را دیدیم و من متوجه احترامی شدم که آیت الله خامنه ای به آیت الله مشکینی و محبتی که آیت الله مشکینی نسبت به آقا داشتند. این علاقه و تشخیص بعد از رهبری آیت الله خامنه ای خودش را بیشتر نشان داد. آیت الله مشکینی با اینکه از نظر سنی ۱۸ سال از رهبر انقلاب مسنتر بودند، اما در تقویت و تأیید رهبری و اطاعت از رهبری برای بسیاری از علما الگو شدند و تقوای خود را به خوبی نشان دادند، یعنی هیچ کس حتی برای یک لحظه در رفتار و گفتار آیت الله مشکینی در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنه ای این احساس را پیدا نکرد که ایشان خودشان را پیشکسوت و جلوتر بدانند و در واقع رفتار ایشان نسبت به مقام معظم رهبری، مانند رفتار طلبه ای جوان نسبت به رهبری بود و این حکایت از عمق تقوا و بصیرت آیت الله مشکینی داشت.
در نهضت امام هم همین طور است. البته آن موقع امام جایگاه استادی داشتند و قضیه فرق میکرد، اما ایشان یکی از فضلای بزرگ و مطرح حوزه بودند که از سال ۴۲ پای کار نهضت آمدند.
بله، منتها رابطه ایشان با امام، رابطه شاگرد و استاد بود، ولی چنین رابطه ای را با حضرت آیت الله خامنه ای نداشتند و آن ضمیر پاک، تقوا و تشخیص درست انقلابی که من آن را به بصیرت تعبیر میکنم، سبب شد که ایشان با تمام وجود پشتیبان رهبری باشد و تقویت نظام را در پشتیبانی از رهبری میدید. کسی ذره ای احساس نمیکرد که تفکر آیت الله مشکینی با تفکر آیت الله خامنه ای زاویه داشته باشد. بنده وقتی امثال آیت الله مشکینی و آیت الله جنتی را میبینم که چگونه پشت سر رهبری حرکت کردند و میکنند، یاد بزرگانی مانند عمار یاسر میافتم. عمار به سن و سال از حضرت علی علیهالسلام خیلی پیشتر و مسنتر بود.
جناب سلمان هم همین طور.
بله. جناب عمار هم در جنگ صفین یک پیرمرد ۹۰ ساله بود. امیرالمؤمنین علیهالسلام آن موقع ۶۲ سال داشت، ولی عمار با آن سابقه در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و سابقه پدر و مادرش و با آن سن و سال، در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام مثل یک سرباز جوان میجنگد و اطاعت میکند و کشته میشود. علمای ما که بعد از امام، پشت سر رهبری حرکت کردند، حقیقتاً عمارگونه هستند. آیت الله مشکینی از این جهت جلوه بسیار احترام برانگیزی از شخصیت خود را نشان داد و ما همیشه در دل این خصوصیت ایشان را تحسین و حساب خاصی روی آن باز میکردیم.
امتحانات در این مرحله سختتر است، چون یک موقع فرد جزو تابعین است که تبعیت میکند، ولی اینها که جزو السابقون انقلاب بودند و امتحانهای سختتری دارند. ایشان در واقع نشان داد که ذره ای هوای نفس در دلش نیست.
آیا علت مردودیها در پیشکسوتان همین هوای نفس است؟ چون ما در این طیف در تاریخ انقلاب و تاریخ اسلام به طریق اولی، ریزشهای زیادی داشتهایم.
بله، خیلیها بودند که در واقع در دلشان این وسوسه بود که یکی من یکی فلانی. چرا او باشد و من نباشم؟ اینها همه وسوسه های شیطان است و از این وسوسهها در مرحوم آیت الله مشکینی نبود. خصوصیت دیگر آیت الله مشکینی که نظر مرا به خودش جلب کرده، دقت ایشان در ترجمه قرآن است. من در ۹ سالی که مشغول کار ترجمه قرآن بودم. . .
شما سال ۸۱ شروع کردید؟
بله که تا سال ۹۰ طول کشید – شش سال ترجمه و سه سال ویرایش آن طول کشید – در این مدت که دستی به قلم داشتم، ترجمه های آیت الله مشکینی از جمله ترجمههایی بود که روی میز من گشوده بود. البته سبک من با سبک آیت الله مشکینی فرق میکرد. ایشان تفسیر بسیار خلاصه ای را هم در ترجمه وارد کرده بودند، یعنی یک مقداری ترجمه همراه با تفسیر بود، منتها خیلی فشرده و به همین دلیل ایشان در ترجمه پرانتزهای نسبتاً طولانی آورده که من از این کار پرهیز کردهام.
در ترجمهها چندان معمول نیست و معمولاً یک نظر را میآورند.
مرحوم الهی قمشهای هم در ترجمهاش پرانتز زیاد دارد. آیت الله مشکینی هم بعضی از مطالب را توضیح میدهند، اما رجوع به ترجمه ایشان برای من از نظر فهم معنی آیات خیلی مفید بود و دقتی که ایشان در ترجمه داشتند، تحسین برانگیز بود و بنده وقتی که در معنی آیه ای شک داشتم یا در تفاسیر با اختلاف نظر مواجه میشدم، یکی از ترجمههایی را که حتماً به آن مراجعه میکردم، ترجمه آیت الله مشکینی بود و برای بنده مغتنم بود که فقیهی در ۸۰ سالگی با آن احاطه ای که بر ادبیات عرب و آشنایی با معارف اسلامی دارد، قرآن را ترجمه کرده باشد. آیت الله مشکینی اهل ذوق بود و به ادبیات هم علاقه و هم طبع شعری داشتند. در جلسات خصوصی که خدمتشان رسیده بودم، از اشعار خودشان هم برای من خوانده بودند. ایشان از نظر ایجاد مؤسسات مفید هم یادگارهای خوبی از خودشان به جا گذاشتند که یکی از آنها همین چاپخانه ای است که در قم به همت ایشان تأسیس شد و در چاپ قرآن خدمات فراوانی کرده است.
مهمترین جنبه سیاسی و اجتماعی ایشان هم ریاست مجلس خبرگان بود که سالها با درایت این مجلس را اداره کردند و شخصیت ایشان هم در آن مجلس به قدری بارز بود که ریاست مجلس خبرگان در وجود ایشان متعین بود و کسی به فکر رقابت با ایشان نبود و در زمان حیات ایشان بدیلی برایشان متصور نبود. عاش سعیداً و مات سعیداً.
در عین مقام علمی، زهد و سایر خصوصیاتی که در ایشان جمع است، یک ویژگیای که ایشان دارد صراحتشان است، یعنی آنجایی که باید بایستند و حرف بزنند، این کار را انجام میدهند.
شجاعت ویژه ای داشتند. خاطره ای از ایشان دارم. در حوالی سال ۷۰، یک بار همراه با وزیر وقت آموزش و پرورش، آقای سید کاظم اکرمی به قم رفتیم و خدمت آیت الله مشکینی رسیدیم. آقای اکرمی مرا معرفی کردند و گفتند که فلانی معاون وزیر و مسئول کار کتابهای درسی است. من زیاد صحبت نکردم و فقط دو سه دقیقه توضیحی دادم. ایشان شروع به صحبت کردند. چیزی که برای من خیلی تکان دهنده و به یاد ماندنی بود، این بود که ایشان انگار فکر مرا خوانده بود و حرفهایی را که راجع به اهمیت کتب درسی در دل من بود، به زبان میآورد و توضیح میداد. بعد، خیلی بنده را تشویق و سفارش کردند که به این کار اهتمام داشته باشم. بعد فرمودند:شما برو ببین به درگاه خدا چه کردی که در این انقلاب چنین مسئولیتی نصیب شما شده که بتوانید در کتابهای درسی همه دانش آموزان کشور تأثیرگذار باشید، از سرخس تا آبادان و ماکو تا بندرعباس، هر کسی که در این کشور درس میخواند، کتاب درسیاش در اختیار شماست. برو ببین این پاداشی که خدا به تو داده، بابت چه کاری بوده است. بعد گفتند:حضرت موسی(ع) یک بار به خدا عرض کرد: خدایا! در من چه دیدی که مرا به پیغمبری مبعوث کردی؟ خداوند فرمود: من در تو صبر دیدم و اگر در فلان واقعه صبر نکرده بودی، تو را به رسالت مبعوث نمیکردم. خلاصه تو هم باید بروی ببینی چه کار کردی. این محبت ایشان و صحبتهای پدرانه و اخلاقیشان در من تأثیر زیادی داشت. من کمتر دیدهام که کسی در چنان فرصت کوتاهی آن گونه عمیق در بحثی وارد شده باشد و راهنمایی کند.
خود ایشان هم در زمینه کتب حوزه کار کرده بودند. مثلاً ایشان اعتقاد داشتند که رسائل شیخ انصاری مفصل است و به تمام آن برای طلبه لازم نیست، لذا خودشان یک رسائل الجدیده تألیف کردند.
بله، در باب مفاتیح هم ایشان کار و آن را تبدیل به مفتاح الجنان کرده است. یک بار هم زمانی که رئیس مجلس بودم، خدمت ایشان رفتم. آن موقع ایشان مریض بودند و برای عیادت رفته بودم. ایشان لطفی به من داشتند و گفتند:فلانی! گاهی یک بیت یا یک مصراع شعر تأثیری دارد که شاید یک کتاب نداشته باشد. بعد گفتند:رادیو را گوش میکردم و تو مجلس را اداره میکردی. مجلس خیلی شلوغ بود و آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور به عنوان اعتراض به مجلس نیامده بود. روز رأی اعتماد به وزرا بود. نمایندگان اعتراض میکردند و میخواستند جلسه را ترک کنند و خلاصه مجلس توفانی بود. تو مجلس را اداره میکردی. بالاخره ساعت ۱۱ آقای احمدی نژاد به مجلس آمد. فضا پرتنش بود. همین که آقای احمدی نژاد نشست، تو از تریبون گفتی: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ این یک مصراع که تو خواندی به قدری اثر کرد که مثل آبی بود که روی آتش ریخته شد و مجلس را آرام کرد. من آن روز به مذاکرات مجلس گوش میکردم و متوجه شدم که چقدر این شعر به جا و مؤثر گفته شد. از این نوع خاطرات خوب هم من از ایشان دارم و آخرین دیدار ما وقتی بود که ایشان در بیمارستان و در حال اغما بود.
شما پایه گذار درسهای اخلاق مجلس هم بودید که پیش از آن سابقه نداشت و چند بار از ایشان دعوت کردید.
در مجلس ششم که چنین چیزی با توجه به فضای آن، ممکن نبود، اما در مجلس هفتم از ایشان دعوت کردیم و تشریف آوردند و صحبت کردند. دعا میکنیم که خداوند بر درجات ایشان بیفزاید و دعای ایشان را از عالم ملکوت شامل حال همه ما در انقلاب بکند و انشاءالله دعای ایشان پشتیبان نظام و انقلاب و رهبری باشد و این انقلاب بر همان مسیری که ایشان و بزرگان انقلاب میخواستند، پایدار بماند.
منتشر شده در «ویژه نامه سالگرد آیت الله مشکینی» ـ مرداد ۱۳۹۱ ـ روزنامه جوان