بزرگترین کار امام(ره) پیوند دین و سیاست بود/ اهمیت نشکستن رأی متدینین
دکتر «غلامعلی حدادعادل» دوشنبه، ۱۴ خردادماه، بهمناسبت فرارسیدن ایام ارتحال امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، با حضور در مسجدالنبی ولنجک پیرامون سیره و منش امام(ره) سخنرانی کرد.
به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانونهای مساجد خبرگزاری شبستان، حدادعادل در ابتدای سخنان خود ضمن تسلیت و گرامیداشت یاد و خاطرۀ امام راحل و شهدای قیام خونین ۱۵ خرداد گفت: خرداد مناسبتهای فراوانی را در خود جای داده است؛ امسال نیز خردادماه با حزن و اندوه شهدای خدمت همراه بود.
مشاورعالی مقام معظم رهبری با بیان اینکه ما هر چه داریم از برکت تقوا و بینش و منش امام خمینی(ره) است افزود: ۶۲ سال است که این نهضت توسط امام(ره) برپا شده و انصافاً نهضت امام(ره)، نقشۀ سیاسی دنیا را تغییر داده و ۱۵ خرداد نیز جزئی از تاریخ نهضت امام خمینی(ره) شده است.
وی با اشاره به تاثیر انقلاب اسلامی و آنچه که پیش و پس از این نهضت در جهان اتفاق افتاد، تصریح کرد: امروز قدرتهای منطقه با چالش مواجه شدهاند و دنیا نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. آنچه که امروز در اروپا و آمریکا میگذرد نشان میدهد که نهضت انقلاب اسلامی تا کجا پیش رفته است.
حدادعادل در ادامه به تاریخ و گذشتۀ کشورهای اسلامی و آنچه که امروز در این ممالک در جریان است اشاره کرد و گفت: در کشورهای اسلامی هر شش ماه یک بار یک کودتا اتفاق میافتاد و بسیاری از این ممالک بازیچۀ دست آمریکا بودند. در جنگ ۶ روزۀ ۱۹۶۷، شش کشور عربی ارتشهای خود را به میدان آوردند، اما باز نتوانستند بیش از شش روز در برابر اسرائیل مقاومت کنند و مشکل مردم فلسطین حل نشد. این وضعیت فلسطین قبل از انقلاب اسلامی ایران بود.
وی افزود: ما نیز در کشورمان حکومتی داشتیم که بدون اجازۀ آمریکا آب نمیخورد. حکومتی که نهتنها اصل آن را انگلیسیها در کودتای ۱۲۹۹ روی کار آورده بودند، بلکه محمدرضا شاه نیز در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ توسط آمریکاییها به قدرت رسید. چنین شاهی، که او را خودشان روی کار آورده بودند، شاه ملت ایران نبود، بلکه ابزار دست و عامل آمریکا برای اجرای دستورات بود.
مشاور عالی مقام معظم رهبری ضمن تاکید بر اینکه باید بدانیم این انقلاب و نهضت امام خمینی(ره) چه تاثیراتی داشته است، ادامه داد: بزرگترین اثر کار امام(ره) ایجاد پیوند میان دین و سیاست بود. دنیای غرب، از ۶۰۰ سال پیش، یعنی از رنسانس به بعد، بر اساس سکولاریسم که دین را از سیاست جدا میداند عمل کرد، در حالی که امام(ره) فرمود: دینی که به سیاست و جامعه، اقتصاد، جنگ و… کار نداشته باشد، خدای این دین در جامعه چه میخواهد؟
وی تصریح کرد: اتفاقی که در اروپا از سال ۱۴۵۳ میلادی شروع شد این بود که دست دین را از جامعه کوتاه کردند. از آن زمان تا کنون، پاپ در واتیکان برای خود دارای تشکیلاتی ویژه است و حتی در کشورهای مختلف به صورت جداگانه سفیر دارد اما این پاپ در عمل چه مشکلی را از جامعه حل کرده است؟
حدادعادل گفت: سوالی که اینجا مطرح میشود آن است که با وجود بیش از هشت ماه از جنگ غزه و کشتار، تخریب، قحطی و… امروز آقای پاپ کجاست؟ باید به پاپ گفت شما که رهبر کاتولیکهای جهان هستید موضعتان در قبال کشتار این همه زن و کودک چیست؟ در واقع، گویی اصلاً کلیسایی وجود ندارد و این همان معنی و نتیجۀ جدایی دین از سیاست است. با مرور این مباحث و نگاهی به دنیای امروز، اکنون متوجه میشویم که امام خمینی(ره) برای ما و دنیا چه کرده است.
مشاور عالی مقام معظم رهبری در ادامه افزود: دین آمده تا مشکلات جامعه را حل کند؛ دینی که اجازه نداشته باشد در مورد مشکلات مردم و جامعه حرف بزند چه دینی است؟ امام خمینی(ره) آمد و این مسایل را برای ما گفت. بر اساس تعلیمات قرآن و سیرۀ پیامبر(ص)، دین از سیاست جدا نیست. پیامبر گرامی اسلام وقتی وارد یثرب شد نخستین کارش در بدو ورود تشکیل حکومت بود و به رفع مشکلات جامعه، فرهنگ، اقتصاد و… پرداخت و بعد از سالها نیز برای خود جانشین انتخاب کرد.
حدادعادل ادامه داد: ما این سیره را در زندگی امامان نیز شاهد هستیم. بهطور مثال، اصل کار امام حسین(ع) نیز احیای حکومت جدش رسول خدا بود. آن حضرت برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و فرمود: تکلیف من امر به معروف و نهی از منکر است و آمدهام حکومت را به دست بگیرم تا مهمترین معروف و مؤثرترین ناهی از منکر باشد.
وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه امام خمینی(ره) ما را به اصل اسلام برگرداند که این مهمترین دستاورد است، تصریح کرد: هیچ چیزی به اندازۀ رابطۀ دین و سیاست آمریکا را نمیترساند. آمریکا از بمب و موشک چندان هراسی ندارد؛ آمریکا در اصل از این میترسد که مسلمانان دنیا، به اعتبار تعالیم اسلام، سیاسی شوند.
مشاور عالی مقام معظم رهبری گفت: هر جا اسلام سیاسی وارد صحنه شده، حربۀ آمریکا از کار افتاده است؛ چراکه میدانند اگر مردم کشورهای اسلامی بر اساس تعالیم اسلام وارد عرصۀ سیاست شوند اولین چیزی که احساس می کنند حس استقلال است و در قرآن نیز آمده که «خداوند نخواسته است که کافران بر مسلمانان حکومت کنند». بنابراین، اگر اسلام سیاسی – که امام راحل، مبشر و منادی و احیاکنندۀ آن بود – رشد کند، مسلمانان به عزت و عظمت خود باز میگردند.
حدادعادل یادآور شد: علت اینکه امروز اسرائیل در مقابل مقاومت ملت فلسطین به ستوه آمده و نمیتواند کاری به جز آتشافروزی و جنگ داشته باشد این است که اصل مقاومت ریشه در اسلام دارد. اینکه فرزندان کوچک شهدای مقاومت بر بالای سر پدران شهید خود، با صلابت، قرآن تلاوت میکنند به دلیل همین روح مقاومت برگرفته از اصل اسلام است.
مشاور عالی مقام معظم رهبری افزود: اگر امروز کشورهای اسلامی به عزت و جایگاه خود دست یافتهاند به دلیل الگوگیری از مکتب انقلاب اسلامی ما طی ۴۵ سال گذشته است که ریشه آن در ۱۵ خرداد است.
وی با تاکید بر اینکه طی ۴۵ سال گذشته ذرهای از ارادت مردم به امام خمینی(ره) کم نشده و حضور میلیونی مردم در مرقد امام راحل موید این مساله است، به شهدای خدمت اشاره کرد و ضمن گرامیداشت یاد شهید جمهور و هیئت همراه، این حادثه را برای همه ملت ایران تلخ و ناگوار دانست و گفت: ایمان، اخلاق، سلامت نفس و… از ویژگیهای رئیسجمهور شهید و همراهان او بود. در حادثه سقوط بالگرد ریاست جمهوری، بهترین نیروهای ارزشی کشور را از دست دادیم. این حادثه لطمه و آسیب بزرگی برای همۀ دوستداران نظام و انقلاب بود، لذا ملت ایران در این حادثه مانند همیشه هوشمندانه و مؤمنانه عمل کردند.
حدادعادل افزود: این حادثه از یک جهت فقدان عزیزان ماست که بسیار تلخ است، اما بُعد دیگرش حضور میلیونی مردم است که بسیار ارزشمند و ستودنی است. در واقع مردم با حضور گسترده در تشییع پیکر شهدای خدمت، این عزاداری را به یک عزاداری حماسی تبدیل کردند. این عزاداریهای گسترده هم برای داخل و هم برای خارج کشور پیامهای تاثیرگذاری داشت.
وی در ادامه به بیانات مقام معظم رهبری پس از شهادت رئیسجمهور و هیئت همراه اشاره کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودند مسئولان با قدرت کارشان را ادامه می دهند و مردم مطمئن باشند که در کارهای کشور هیچ خللی ایجاد نمی شود.
مشاور عالی مقام معظم رهبری تصریح کرد: آری این حادثه تلخ بود، اما آرامش موجود در کشور در این شرایط، نشاندهندۀ استقرار این نظام اسلامی است و همانطور که مقام معظم رهبری اشاره داشتند هیچ اختلالی در روند فعالیتهای کشور ایجاد نشد.
وی با اشاره به اینکه حادثه بالگرد رئیسجمهور تاریخساز شد، اظهار کرد: در چنین شرایطی مجلس خبرگان و مجلس دوازدهم افتتاح و پس از آن نیز ثبتنام ریاستجمهوری انجامشد و رقابتهای انتخاباتی نیز به نحو احسن در تیرماه صورت خواهد پذیرفت.
حدادعادل در بخش دیگری از سخنان خود به وقایع ۱۵ خرداد اشاره کرد و گفت: اصل قضیۀ حرکت امام خمینی(ره) با تصویب قانون ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ آغاز شد. در آن زمان حکومت پهلوی درصدد حذف قرآن بود. معمار کبیر انقلاب در برابر این لایحه ایستاد و از آن سال مبارزۀ جدی آغاز شد.
وی با اشاره به اینکه با اعتراضات مردم و امام(ره)، دربار این لایحه را پس گرفت و عقبنشینی کرد، افزود: با این همه، برنامههای آمریکا ادامه داشت و در نتیجه شاه در زمستان ۱۳۴۱ یک طرح ششمادّهای را پیشنهاد کرد، که دیکتهشدۀ آمریکا بود.
مشاورعالی مقام معظم رهبری ادامه داد: در همان سال بود که شاه راهی قم شد و به روحانیت و مرجعیت اهانت کرد. در آن زمان با اعلام پیام امام(ره) و به رهبری ایشان، مردم در برابر شاه و دربار ایستادند. در آن زمان معمار کبیر انقلاب، صراحتاً شاه را مظهر استبداد و استعمار اعلام و معرفی کرد.
حدادعادل همچنین به وقایع مدرسۀ فیضیه اشاره کرد و گفت: در دوم فروردین ۱۳۴۲ و سالروز شهادت امام جعفر صادق( ع)، مردم در حال سوگواری بودند که ساواک و نیروهای های دربار با لباس شخصی وارد مجلس سوگواری مدرسه فیضیه شدند و مردم را به باد کتک گرفتند و یک طلبه را از بام مدرسه پایین انداختند.
وی تصریح کرد: در ۱۳ خرداد و روز عاشورا ۱۳۴۲ بود که با ادغام هیئات مذهبی، بغضهایی که مردم و روحانیت از وقایع مدرسه فیضه داشتند با شعارهایی علیه حکومت شاه نمایان شد. در آن روز دستهجات عزاداری در میدان امام خمینی(ره) فعلی جمع شدند در حالی که عکس امام(ره) را در دست داشتند و یا عکس را به پردههای هیئتهای عزاداری چسبانده بودند.
حدادعادل افزود: با انسجام هیئات مذهبی در آن سال، ساواک غافلگیر شد و دستهجات عزاداری شعارهای «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه» و «اسرائیل رسوا شد» را سر دادند.
وی در ادامه به بیان برخی خاطرات خود از این وقایع پرداخت و گفت: به یاد دارم که این جمعیت ساعت ۲ بعدازظهر به جلوی دانشگاه تهران رسید (آن زمان من سال آخر دبیرستان بودم). جمعیت که جمع شد، دو نفر بهسمت بالای سردر دانشگاه رفتند و شروع به سخنرانی کردند. سپس آن جمعیت تا حدود ساعت ۳ بعد از ظهر به جلوی کاخ مرمر رسیدند و بعد متفرق شدند. روز عاشورای آن سال، برابر با ۱۳ خرداد بود. روز بعد، ۱۴ خرداد، نیز تظاهرات پراکنده در شهر شروع شده بود و امتحانات مدارس به دلیل تعطیلی تاسوعا و عاشورا لغو شده بود و یک هفته تعطیلی به مناسبت این ایام بود. صبح روز ۱۵ خرداد، با یکی از دوستان، پیاده از میدان بهارستان تا نزدیک چهارراه بوذرجمهری حرکت کردیم و هنوز نرسیده به خیابان بوذرجمهری متوجه شدیم که اوضاع غیرعادی است؛ جوانی به ما رسید و گفت: آقایان میدانید دیشب آقای خمینی را از قم دستگیر کردهاند؟ با شنیدن این خبر، به سمت بازار رفتیم و وقتی که رسیدیم دیدیم به پهنای خیابان پاسبان با مسلسل ایستاده است. برگشتیم و رفتیم بهسمت خیابان مولوی و از سر چهارراه مولوی سرازیر شدیم بهسمت میدان قیام امروز. در آنجا یک کلانتری به نام کلانتری ۶ بود که یک درجهدار ارشد آنجا بود و خودش مسلسلی را روی دوش انداخته بود و جلو کلانتری ایستاده بود تا کسی آنجا را تصرف نکند. ما به سمت میدان قیام رفتیم و دیدیم آنجا قبلا درگیری بوده اما آماری از کشتهها در دست نبود.
حدادعادل گفت: هیچ کس آمار واقعی آن قضیه را نمیداند، وقتی خبر دستگیری امام خمینی(ره) اعلام شد، متدینین و بازاریان و مردم از میدان ترهبار و همۀ افرادی که از مهر پارسال تا خرداد دراین فضای مبارزه دینی امام خمینی(ره) بودند و البته آنان که روز گذشته در آن راهپیمایی حضور داشتند نیز هجوم آوردند. مردم ورامین و شهرها و مناطق دیگر همه به تهران هجوم آوردند و نظیر این تظاهرات در اعتراضات قم و شیراز و مشهد هم بود که ماموران شاه نیز در مقابل با اسلحه مردم را میکشتند.
وی تصریح کرد: دستگاه شاهنشاهی تعداد کشتهشدگان را حدود شصت و چند نفر اعلام کرد اما هیچکس متوجه نشد که واقعاً در آن روز چند نفر کشته شده بودند؛ پس از این ماجرا نیز تعداد بسیاری از روحانیون از قم و تهران را گرفتند؛ آیتالله محلاتی را از شیراز و آیتالله قمی را از مشهد گرفتند؛ امام خمینی(ره) را نیز از قم گرفته بودند وامثال آقای مطهری و دیگران را در زندان شهربانی زندانی کردند؛ خط و نشان کشیدند مبنی بر اینکه بسیاری از این افراد اعدام خواهند شد. شنیده میشد اسدالله علم که نخستوزیر بود نزد شاه رفته و دستش را بوسیده و گفته بود: قربان کاری کردیم که تا صد سال دیگر از کسی صدایی بلند نشود، یعنی تا آنجا که توانستیم زدیم و کشتیم.
مشاور عالی مقام معظم رهبری ادامه داد: تصورشان این بود که با آن کشتار در روز پانزده خرداد دیگر همه چیز تمام شده است. امام خمینی(ره) نیز دستگیر شده بود. اما حالا بعد از پانزده خرداد باید چه میکردند؟ آنها سه روز بعد طیب حاجرضایی و ۱۱ نفر دیگر از بارفروشهای متدین و مبارز میدان ترهبار را نیز دستگیر کردند. از جمله شخصی به نام حاج اسماعیل رضایی که دوست پدر من و همسن و سال او و مانند او اهل هیئت بود. حاج اسماعیل رضایی فردی بسیار متدین و هیئتی و باتقوا بود و به طور کامل یک الگو و برای صنف خود یک حجت بود. دروغ نمیگفت، خلاف نمیکرد، و مورد اعتماد همۀ میدانیها و بارفروشها بود. رژیم شاه میدانست که این پانزده خرداد را مردم متدین و روحانیت به وجود آوردهاند، مردمیکه تابع مرجعیت بودند. امام خمینی(ره) آمد و حرف دل این مردم را زد و رسم امام حسین(ع) را زنده کرد.
وی گفت: در این میان شاه میدانست که این قیام، قیام مردمی است اما نمیتوانست اعتراف کند، میخواست جلوی خارجیها بگوید که مردم من را میخواهند، اما شاه این نهضت امام(ره) را با قساوت و آدمکشی و خونریزی سرکوب کرد و اکنون باید پاسخ میداد که چرا این کار کرده و افرادی که کشته چه کسانی بودهاند؟ اگر اعتراف میکرد که من مردم را کشتهام در این صورت مردم میگفتند تو چهطور حکومتی هستی که مردم را میکشی و مردم تو را نمیخواهند، و همین هم شد.
حدادعادل خاطرنشان کرد: طیب فردی معروف به جاهلی و چاقوکشی بود و سابقه زندان و شرارت و تبعید داشت و مردم طیب را با همین مشخصات میشناختند اما طیب با همین سوابق خدمت کرد. آنها گفتند طیب و حاج اسماعیل رضایی را دستگیر کنیم و بگوییم در ۱۵ خرداد یک عده اراذل و اوباش بودند که پول گرفته بودند و آمدند موسسات را تخریب کنند اما ما جلوشان را گرفتیم، و به این شکل ۱۵ خرداد را سطحی جلوه دهند و ماجرا را جمع کنند، اصلا نقشه اینبود. بعد فشار روی طیب آوردند که بگوید من از آیتالله پول گرفتم و به مردم دادم تا بیایند و خرابکاری کنند، آنها میخواستند که طیب اعتراف کند و به رادیو و تلویزیون بیاید و به دنیا بگوید که ملت در این ماجرا نبودند بلکه ملت شاه را میخواهند. اما هر کاری کردند طیب زیر بار نرفت. حتی گفتند عبدالناصر – که با شاه هم بد بود – مقداری پول برای آقا فرستاده و ایشان هم به افرادی چون طیب داده و او نیز یک عده از نوچهها را مامور کرده تا خرابکاری کنند، اما طیب حتی زیر شکنجه هم قبول نکرد و زیر بار نرفت که چنین چیزهایی را بگوید.
مشاور عالی مقام معظم رهبری تصریح کرد: گفته شده که روزی پانصد ضربه شلاق به طیب می زدند تا جایی که دنده طیب شکسته بود و خانوادهاش میگفتند که شکنجهها خیلی سخت بود و بعد از مثلا دو سه ماه که ما برای اولین بار به ملاقات او رفتیم فرزند طیب او را نشناخته بود چراکه زیر این شکنجهها به شدت لاغر و نحیف شده بود. نظیر همین شکنجهها را نیز به حاج اسماعیل رضایی دادند تا این دو نفر اقرار کنند که ما پول گرفتیم و به مردم پول دادیم که به خیابان ها بریزند. اما این دو جوانمرد اقرار نکردند و به اعدام محکوم شدند. طیب گفته بود که من به خاطر کارهایی که کردم و ناحق هم بوده، باید اعدام شوم، اما اینجا به خاطر کار حقی که کردم که همان طرفداری از این سید است اعدام میشوم. دروغ نمیگویم و خلاف نمی کنم. او به خانوادهاش که به دیدارش رفته بودند گفته بود که بروید و به امام خمینی(ره) بگویید که من در این دنیا بسیار بد کردهام، شما در قیامت شفاعت کنید، من خیانت نکردم؛ به مردم بگویید که این افراد از من میخواستند که خیانت کنم اما نکردم، شما مردم را روشن کنید و خلاصه مرا در قیامت شفاعت کنید.
حدادعادل گفت: گویا بعد از اینکه امام خمینی(ره) از زندان آزاد شده بود، خانوادههای این دو شهید، تحت عنوان مریدانی که از شهرستان برای دیدار امام آمدهاند، تحت نظر و در پوشش به دیدن امام(ره) میروند و پیغام طیب و حاج اسماعیل را منتقل میکنند، حتی بچههای کوچک حاجاسماعیل و طیب را همراه خود میبرند. امام(ره) آنها را بهگرمی میپذیرد و بچههای آنها را در آغوش میگیرد. امام خمینی(ره) قصد داشتند کاری کنند که آنها اعدام نشوند اما تصمیم گرفته شده بود و دو سه روز بعد اعدام شدند. گفته شده شبی که داشتند طیب را از زندان میبردند که صبح در میدان تیربارانش کنند، از کنار سلول یکی از همبندها عبور کرده و گفته که به آقا (یعنی امام خمینی) بگو که خیلیها شما را دیدند و خریدند، اما من ندیده خریدم.
وی ادامه داد: او لوطیگری و جوانمردی را به جایی رسانده بود که امام(ره) او را «حرّ انقلاب» لقب داد، این یعنی طیب حرّیت نشان داد. در نهایت صبح روز شنبه ۱۱ آبان ۱۳۴۲ قبل از طلوع آفتاب این دو بزرگوار را شهید کردند. اکنون میارزد یک شب یاد شهدا باشیم و بدانیم این انقلاب آسان به پیروزی نرسیده است. بسیاری از این مبارزان تیرباران شدند و شکنجه شدند و به اسارت کشیده شدند و مصیبتها دیدند و امروز هم راه شهادت و مقاومت همان است که بود.
حدادعادل افزود: باید قدراین انقلاب را بدانیم. باید خودمان دیندار باشیم و کشورمان را نیز دینی اداره کنیم. این همان چیزی است که آمریکا نمیخواهد و از آن میترسد و ریشه تمام این تحریمها و فشارهای اقتصادی هم همین است. انشاءالله این ملت همانطور که در این ۶۱ سال این چراغ را روشن نگاه داشته و در این ۴۵ سال از این انقلاب حمایت کرده، در آینده نیز همینگونه خواهد بود و این راه ادامه پیدا خواهد کرد.
مشاور عالی مقام معظم رهبری در بخش پایانی مباحث خود در پاسخ به سؤال یکی از حضار دربارۀ انتخابات ریاستجمهوری گفت: تاکنون حدود هشتاد نفر برای انتخابات ثبتنام کردهاند و شورای نگهبان نیز مطابق قانون بررسیهای لازم را صورت خواهد داد. البته تصور نمیکنم بیشتر از چند نفر به مرحلۀ بعدی برسند. مقام معظم رهبری دراینباره دو نصیحت کردند، نخست آنکه رئیسجمهور باید فرد فعال و پرکاری باشد که بتواند خدمت کند (مانند آقای رئیسی که خستگی نمیشناخت). همچنین ایشان نصیحتی به نامزدها داشتند مبنی بر اینکه بداخلاقی و توهین نکنند و تهمت نزنند، ایشان گفتند که لجنپراکنی نکنید و انتخابات را میدان کشمکش قدرت نکنید.
وی ادامه داد: امروز ما یاد امام خمینی(ره) و ۱۵ خرداد بودیم. رهبر ما ذوب در امام(ره) است و من میتوانم این را بگویم که مقام معظم رهبری همتش این است که انقلاب از مسیری که امام راحل طراحی کرده است سر سوزنی منحرف نشود. ما نیز وقتی به سخنان ایشان گوش فرا میدهیم میبینیم که درست میگویند و استدلال ایشان درست است. ایشان بعد از انتخابات مجلس و قبل از آن نکاتی را تذکر دادهاند. بروید ببینید کدامیک از افرادی که شورای نگهبان تایید میکند به معیارهایی که رهبری بیان فرمودهاند نزدیکترند و به همان شخص رای بدهید. تا چند روز دیگر معلوم میشود که کاندیداها چه کسانی هستند. مردم باید در انتخاب خود بصیرت به خرج دهند و این آقایان نیز اگر دیدند تعدد نامزدها در نیروهای انقلاب باعث شکست میشود به نفع دیگری کنار بروند تا رای متدینین شکسته نشود و اتفاقاتی که قبلاً رخ داد دیگر پیش نیاید.
https://haddadadel.ir/news/3315-09-2024