تاریخ انتشار: 9 اسفند 1390

خودمان را برای انقلاب بخواهیم و انقلاب را برای خودمان نخواهیم

دکتر حداد عادل در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان:

خودمان را برای انقلاب بخواهیم و انقلاب را برای خودمان نخواهیم/ بازار دروغ‌پردازی داغ است.

دکتر غلامعلی حداد عادل نیاز به معرفی و تعریف ندارد. او آن قدر محبوب است که علیرغم آنکه بارها اعلام کرده عضوی از جبهه متحد اصولگرایان است توسط لیست‌های فرعی در فهرست نامزدها قرار گرفته.

رئیس سابق مجلس و رئیس فعلی کمیسیون فرهنگی مجلس این دوره نیز به عنوان سرلیست جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات شرکت کرده است.

وی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان دغدغه‌های خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: «ما گوش شنوایی در مقابل نقد داریم لیکن این روز‌ها که انتخابات است روزی دو سه تا دروغ علیه خودم منتشر می‌شود»

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

گاهی اوقات استناد به فرمایشات حضرت امام (ره) می‌شود و با شرایط فعلی تطبیق داده می‌شود و بعد گفته می‌شود که در مسیر انقلابیم. صحبت‌هایی می‌شود که قرار بود چه بکنیم و گاهی اوقات صحبت‌هایی می‌شود و اتفاقی می‌افتد. می‌خواهیم شما صحبت کنید که چقدر در مسیر هستیم، آیا در مسیر قرار داریم یا نه؟ از انقلاب، چه چیزی بدست آوردیم؟ و این انقلاب برای مردم ایران، چه به بار آورده است؟

در طول تاریخ عموما مردم ایران نقشی در انتخاب حکومت خودشان نداشتند، ما یک افسانهٔ شبه اسطوره داریم که‌‌ همان قیام کاوه بود و به پادشاهی رسیدن فریدون که بیشتر داستانی در ذهن مردم بوده که آرمان خودشان را در یک گذشته دور و دور از دسترس تصویر می‌کردند. شما اگر تاریخ ایران را مطالعه بفرمایید می‌بینید که عوض شدن سلسله‌ها فقط به دلیل جنگ دو قدرت طلب با هم بوده و مردم در تعیین آن نقشی نداشتند. ساز و کار تبدیل قدرت، نه انتقال قدرت، به این گونه بود که هرگاه خان قبیله‌ای عِده و عُده‌اش و خدم و حشمش زیاد می‌شد از منطقه خود بیرون می‌زد و به شهر‌های دیگر یورش می‌برد و به شاهی که قبلا خان بوده و حال شاه شده و به دلیل شهری شدن و گذشت چند نسل دیگر روحیهٔ سختی کشیدن و ایلاتی ندارد و به حرم سرا و خنیاگران و رامشگران خو کرده، سرنگون می‌کرد و شاه می‌شد. یعنی تبدیل خان رئیس قبیله به شاه کشور یا مناطقی از کشور. یعنی قدرت ایلی بود که سلسله ایجاد می‌کرد. نه مردم شهرنشین، نه مردم بازرگان، نه مردم دانشمند و مردم روستا‌ها و به ندرت سربدارانی داریم که در مقابل مغول قیام کردند. که نقاط استثنایی هستند. مثل غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان، تیموریان و… تمامشان ماهیت ایلیاتی داشتند. که با اسب‌های فراوان و روحیه صحرانوردی و جنگ جویی به شهر‌ها حمله می‌کردند و مردم همیشه منفعل بودند.

احتمالا استثنائاتی در این روند می‌توان پیدا کرد؟

یک استثنا مهم دارد و آن هم سلسله پهلوی است. زمانی که رضا خان شاه شد نه رئیس ایل بود. نه طایفه داشت. او رئیس بریگاد قزاق بود. او با طراحی و توطئهٔ انگلیس بر سر کار آمد. انگلیسی‌ها از خلا حضور روس‌ها به دلیل انقلاب داخلی روسیه استفاده کردند وگرنه تا قبل از آن همیشه سایه به سایه هم و با یک موازنه مثبت در ایران دخالت داشتند. انگلیس‌ها یک فرد قلدر را پیدا کردند و یک سیاستمدار وابسته مانند سید ضیاء را پیدا کردند و در کنار او گذاشتند تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شد. که این نوع قبضه کردن قدرت، از همیشه بد‌تر بود. چرا که در تاریخ مردم می‌دیدند قلدری از خودشان آمده اما این مرتبه می‌دیدند قلدری را یک نیروی بیگانه طراحی کرده است. البته مشروطه هم استثنا بود چرا که مردم آمدند به رهبری علما و عدهٔ دیگری از غیر علما مشروطیت را به پیروزی رساندند. اما میوه مشروطیت را که مردم نچشیدند.

برای اولین بار در انقلاب اسلامی است که مردم فردی را که می‌پسندند و قبول دارند، بر کشور خود حاکم می‌کنند و هرکس با هر طرز تفکری اگر انصاف داشته باشد این مطلب را تایید می‌کند. هیچ قدرت خارجی نقش نداشته است. حرف‌هایی زده می‌شود که همه بیهوده هستند. امام از سال ۴۱ تا ۵۷ به مدت ۱۶ سال خود را به مردم معرفی کرد. امام نسبت به هیچ قدرت خارجی وابستگی نداشته است. هیچ حزب و تشکیلاتی به معنای معمول کلمه نداشته است. هیچ ارتباطی با دستگاه دولت و دربار نداشته است و هیچ نقطه ضعف منفی اخلاقی در کارنامه حضرت امام (ره) مشاهده نمی‌شود. هیچ آلودگی مالی نداشته و در ‌‌نهایت تقوا و پاکی و علم و دانش بوده است. و چنین انسانی با شجاعت در مقابل شاه ایستاده و در مقابل شاه و استعمار خارجی کوتاه نیامده، بنا به یک تکلیف شرعی بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد. زندان رفته و تبعید شده و سختی مبارزه را کشیده است.

به نظر من بزرگ‌ترین دستاورد این انقلاب این است که مردم ایران را حاکم کرده بر کشور ایران. این مردم بودند که در شهر‌ها و روستا‌ها به خیابان‌ها ریختند، اعتصاب کردند و شهید دادند. و به آنی را که می‌خواستند رسیدند. شیرینی این اتفاقات نباید فراموش شود و جوانان و نسل نو باید بدانند که مردم کشورش هیچ‌گاه در طول تاریخ در سرنوشت خود نقشی نداشته است. انقلاب کلید استقلال بود که ما مملکتمان را خودمان اداره کنیم. از شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» می‌فهمیم که مردم استقلال می‌خواستند. و از هر قشری از مردم که می‌پرسیدیم که شما چه چیزی می‌خواهی که انقلاب می‌کنید؟ اول کلمه که می‌گفت این بود که ما استقلال نداریم. اگر بخواهم مظاهر بی‌عدالتی و سلطه بیگانگان را بگویم تا صبح طول می‌شود.

جوانان نمی‌دانند این کشور دست چه کسانی بوده و چگونه اداره می‌شده است. من گاهی به دوستان جوان خودمان می‌گویم که من آنچه را که خودم شاهد بودم برایتان می‌گویم. از روز اول در خدمت انقلاب بودم، دو سه روز بعد به رادیو تلویزیون رفتم. چند هفته بعد هم معاون وزارت ارشاد شدم در دولت موقت مرحوم بازرگان و در طول این ۳۳ سال همیشه در چنین سطوحی در خدمت انقلاب بودم. من می‌گویم مهم‌ترین دستاورد ما این است که بنده به خاطر نمی‌آورم که در طول این ۳۳ سال که این همه با مسئولین مختلف در سطوح گوناگون جلسه داشتیم، فردی خارجی بنشیند و بگوید: باید این کار را بکنید. این یک پدیدهٔ عادی در این مملکت بوده؛ این خارجی‌ها بودند که در اقتصاد، فرهنگ، کشاورزی و ارتش امر و نهی م کردند و تمام مقدرات این مملکت دست خارجی‌ها بود.

با اینکه خودمان تصمیم می‌گیریم بعضی وقت‌ها تصمیمات بدی می‌گیریم.

این واقعیت این کشور شده که خودمان برای خودمان تصمیم می‌گیریم. اگر بد تصمیم می‌گیریم، خودمان می‌گیریم. اگر خوب تصمیم می‌گیریم. بالاخره اگر خودمان باشیم و اشتباهی بکنیم یک نفر به ما می‌گوید یا می‌پذیریم یا او را کنار می‌زنیم و فرد دیگری می‌آوریم. که باز از خودمان است. گاهی ممکن است مرغ گران شود، سکه قیمتش جهش پیدا کند یا نرخ دلار جا به جا شود. این‌ها نباید ما را گیج کند که این چه انقلاب است و…. بله؛ باید تلاش کرد باید تدبیر کرد، اگر دشمن دارد طراحی و توطئه می‌کند؛ که می‌کند؛ باید جلوی او را گرفت. اگر در داخل کسی فساد می‌کند یا مسئول دولتی دارد اشتباه می‌کند. کاملا باید به امور مملکت رسیدگی کرد، تدبیر کرد، همت کرد و انقلاب را خوب حفظ کرد و خوب اداره کرد. مبادا که زمانی در سایتی هستیم و مطلبی دیدیم؛ سریع بگوییم این چه انقلابی است. آن چیزی که انقلاب به ما داده این است که ملت حاکم شده است.

بزرگ‌ترین جلوه تصمیم گیری ملت ایران هم در انتخابات متبلور است.

الان نزدیک انتخابات مجلس هستیم، ما قبل از انقلاب انتخابات داشتیم؟ خود محمد رضا پهلوی در اسنادش گفته است که وقتی شاه شدم تمام اسامی مجلس از سفارت می‌آمد. خُب بعد از آن هم از دربار می‌آمد. شما الان از نماینده‌ها بپرسید که چند درصدتان مطمئنید که دور بعد وارد مجلس خواهید شد؟ هیچ کس نمی‌تواند به کسی سند بدهد. مردم هستند که تعیین می‌کنند این مهم است. شاید اینکه من ندانم دورهٔ بعد در مجلس هستم یا نه؛ ضعف من باشد، اما این مهم نیست، مهم این است که این مردم هستند که دارند تعیین می‌کنند. یعنی آن چیزی که ضعف بنده را تشکیل می‌دهد منشا آن قوت مردم است.

با این همه مشکلات چرا مردم باز به صحنه می‌آیند و حضور دارند؟

یکی از دلایلش این است که این حکومت با دین و عقاید مردم مخالف نیست. بلکه موافق است. یعنی وقتی که مردم می‌بینند که فردی مثل حضرت امام (ره) یا رهبری امروز، زمام امور را در دست گرفته خب مردم متدین پای کار می‌ایستند.

بنده می‌دانم که خیلی از افراد صبح تا شب پای اینترنت می‌نشینند و مدام از این سایت به اون سایت که، خبر ضد انقلابی درست می‌کنند، می‌روند و منتقل می‌کنند به دیگران توضیح دهند. اصلا عده‌ای در جهان مجازی زندگی می‌کنند. نمی‌دانند اینکه دولت مسکن مهر ساخته یعنی چه؟ ممکن است تلویزیون خودمان را اصلا نگاه نکند. الان شما بروید ببینید که وضعیت جاده‌های کشور ما در مقابل کشوری همچون هند که بمب هسته‌ای دارد و به فضا ماهواره فرستاده است و در کنار چین از کشورهای قدرتمند آسیاست مقایسه کنید. اینجاده‌ها و تونل‌ها را چه کسی ساخته؟ مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها را چه کسی ساخته؟ یک عده‌ای فقط نشسته‌اند در فضای مجازی و یک عده‌ای هم برای آنان دروغ جعل می‌کنند.

در مورد شما هم بد اخلاقی‌های بدی بروز کرده که برخی واقع نادرست بودن آن عیان است. ننظر شما چیست؟

ما گوش شنوایی در مقابل نقد داریم لیکن این روز‌ها که انتخابات است روزی دو سه تا دروغ علیه خودم منتشر می‌شود می‌شنوم که مثلا حداد عادل در جمع هادیان سپاه گفته است که امام چنین و چنان بوده و اهانتی از قول من به امام (ره) کرده‌اند. یعنی می‌خواهم بگویم که عده‌ای دستشان از این کشور کوتاه شده و ناراحتند. این مملکت با این همه ثروت‌های زیر زمینی و روزمینی از دستشان رفته ست. از روز اول هم قبل از اینکه ما انرژی هسته‌ای داشته باشیم، قبل از اینکه انتخابات، مجلس و قانون اساسی داشته باشیم قبل از اینکه دفاع مقدس را داشتیم؛ امریکا و انگلیس درصدد براندازی این حکومت بودند. این‌ها هم نباشد بهانه‌های دیگری دارند مثل حقوق بشر و…. خب البته ممکن است جاهایی هم اشتباه کرده باشیم.

مطلب این است که این انقلاب، به برکت دین اسلام، مردم را به صحنه آورده است. مردم هم سرنوشتشان را به دست خود گرفته‌اند و نه تنها این مملکت از دست خارجی‌ها درآمده که الگویی هم برای سایر کشور‌ها شده است. مصرو تونس وسط آمده‌اند. این تازه اول کار است و خیلی از دست ما ناراحت هستند و بودجه می‌گذارند و هزینه می‌کنند و در فضای مجازی، اینترنت، ماهواره و هرکی هرچی به دستش می‌رسد مشفولند که این انقلاب به نتیجه نرسد. خوشبختانه مردم هم پای کار ایستاده‌اند و حضورشان را در ۲۲ بهمن دیدیم و بعد هم انتخابات و مسیرهایی که پیش رو داریم.

در مورد بداخلاقی‌هایی که در مورد شما این روز‌ها می‌شود سوال کردم می‌خواهم دقیق بدانم اخیرا که برخی که جایگاههای خود را در مجلس در خطر می‌بینند ماجرای شما و جلسه هادیان سیاسی را چرا در این حجم سنگین پخش کرده‌اند؟

بازار تحلیل داغ است، بازار تحریف هم داغ است و متاسفانه بازار دروغ‌پردازی هم داغ است. هر کسی هم نگران هر چیزی که هست سعی می‌کند یک حرفی برای اشخاصی که احتمالا ممکن است موجب نگرانی او باشند دربیاورد و فضا را شکل بدهد و تیره کند. من این مسائل را از قبیل چرک و خون انتخابات می‌دانم. یکی از فیلسوفان غربی تعبیر قشنگی دارد و می‌گوید با هر نوزادی، مقداری هم چرک و خون به دنیا می‌آید.

ما هم در به دنیا آمدن مجلس نهم، قدری چرک و خون داریم و منظور من از این چرک و خون، همین حرف‌های کثیف و دروغ‌هایی است که در فضای رسانه‌ای دیده می‌شود. حالا مقداری از این حرف‌ها از ناحیه ضدانقلاب خارج از کشور و مقداری از آن هم از سوی طرفداران تنگ‌نظر جریان‌های سیاسی است.

بعضی‌ها تصور می‌کنند پیروزی فقط این است که شخص مورد نظر آن‌ها بر سر قدرت باشد و هر اتفاقی هم که غیر از این بیفتد بد است و باید هر کسی را که ممکن است مانع پیروزی به معنای مورد نظر آن‌ها باشد خراب کرد، اما من این طور فکر نمی‌کنم و معتقدم عمرو و زید، بنده و امثال بنده، هیچ اهمیتی در پیروزی انقلاب نداریم و ما باید وظیفه خودمان را انجام دهیم. مهم انقلاب است که باید بماند و موفق‌تر شود و پیروز‌تر شود و باید به مردم خدمت بیشتری بشود. حالا این‌که چه کسی کجا باشد چه اهمیتی دارد.

این دروغ‌پردازی‌ها را هم من بعضا نوعی فرار رو به جلو می‌دانم. مثلا یکی از مطالبی که این روز‌ها توسط بعضی‌ها منتشر شده بود و به من نشان دادند این بود که فلانی در جمع هادیان سپاه سخنرانی کرده و راجع به امام، عبارت‌هایی به زبان آورده که چون من از تکرار آن‌ها شرم دارم آن‌ها را به زبان نمی‌آورم. همچنین گفته شده که فلانی راجع به آقا مجتبی ـ داماد خودش و فرزند رهبر معظم انقلاب ـ گفته که آقا مجتبی، جانشین امام زمان (عج) ‌ یا نایب نایب امام زمان (عج) ‌ است. این حرف‌ها من را به یاد آن لطیفه‌ای می‌اندازد که یک نفر می‌خواست اسکناس تقلبی چاپ کند رفته بود هفت تومانی چاپ کرده بود.

واقعا کسی که فهم سیاسی داشته باشد و بنده را بشناسد، می‌فهمد که این حرف‌ها چقدر بی‌پایه است و دروغ محض است، اما بالاخره گفته می‌شود دیگر و مقداری از آن از سایت‌های خارجی و به وسیله همین فیلترشکن‌هایی که بعضی‌ها در اختیار دارند به داخل کشور سرایت می‌کند. من در مجلس هم در نطقی که در روز سه‌شنبه، ۱۸ بهمن داشتم گفتم که من اصلا در جمع هادیان سپاه سخنرانی نکرده‌ام که حالا از قول سردار نقدی چیزی راجع به من گفته شود یا از قول من در جمع هادیان سپاه گفته شود.

حتی قضایایی نقل کردند که سردار نقدی گفته که یک روز من بودم و حداد عادل و آقامجتبی و در آن جلسه راجع به ولایتمداری آقای حدادعادل صحبت کردیم، صددرصد دروغ است؛ یعنی بنده هیچ‌وقت جلسه‌ای با حضور سردار نقدی و آقامجتبی نداشته‌ام که حالا در آن جلسه راجع به موضوعی بحث شده باشد. این‌ها طراحی‌های مغزهای علیل افرادی است که به خارج از کشور فرار کرده‌اند، همان‌هایی که در بی‌بی‌سی می‌نشینند و حرف می‌زنند، به بیگانه تکیه می‌کنند و از آزادی ملت ایران دم می‌زنند و در پناه آمریکا در شبکه صدای آمریکا می‌نشینند و تحلیل می‌دهند. حالا این‌ها به این نتیجه رسیده‌اند اعلامیه‌هایی هم بنویسند و بگویند حداد عادل در فلان جلسه این‌طور گفت و آن‌طور گفت تا مقداری فکر مردم را مشغول کرده و اذهان را مشوش کنند.

البته بهره‌ای هم نخواهند برد. الان یک فضای مجازی تیره و تاریک و آکنده از دروغ وجود دارد و یک فضای واقعی هم وجود دارد که فضای انقلاب و ملت و مردم است. این دو فضا نسبتی با یکدیگر ندارند و عده‌ای هم دل خودشان را خوش کرده‌اند که در حال انقلاب در فضای مجازی هستند و بیم و امیدشان در فضای مجازی شکل می‌گیرد. این‌ها می‌توانند به همین روش ادامه دهند ولی در صحنه عمل و در واقعیت، مسائل به آن شکلی که در فضای مجازی، طراحی و تبلیغ می‌شود نیست.

این روز‌ها که راهپیمایی ۲۲ بهمن را پشت سر گذاشته‌ایم و انتخابات ۱۲ اسفند را پیش رو داریم، غلامعلی حداد عادل چه توصیه‌ای به همراهان خود دارد؟

ما باید هروز صبح که از خانه بیرون می‌آییم، به خودمان بگوییم امروز روز ۲۳ بهمن سال ۵۷ است. آیا آن روز دنبال پست بودیم؟ دنبال مقام بودیم؟ دنبال مال و خرید و فروش بودیم؟ دنبال رقابت بودیم؟ آن روز ما مثل آدمی بودیم که بعد از یک عمر کوری چشمش را باز کرده باشند. تمام وجود ما تماشای این دنیا بود و لذت بردن و دویدن در می‌دانی که جلوی رویمان گسترده شده است. آن روز را نباید فراموش کنیم. به خودمان بگوییم که آقای حداد تو نه وکیلی نه وزیری نه رئیسی و نه استادی. تو همانی که دوست داشت انقلاب پیروز شود و خدمت کنی. آن روز‌ها که بچه‌ها به روستا‌ها می‌رفتند و جهاد سازندگی می‌کردند، مثل همین الان که دانش آموزان و دانشجویان به مناطق می‌روند آن روحیه باید بماند. خودمان را برای انقلاب بخواهیم و انقلاب را برای خودمان نخواهیم. هرکس می‌خواهد ببیند که آیا با انقلاب همراه است یا نه، خدایی هست یا نه، ملی هست یا نه، مردمی هست یا نه، باید از خود بپرسد انقلاب را برای خودم می‌خواهم یا خودم را برای انقلاب. روز ۲۳ بهمن ۵۷ همه خودشان را برای انقلاب می‌خواستند. آن روحیه باید باقی بماند.

https://haddadadel.ir/news/276-28-2012

تمامی حقوق برای وبگاه شخصی دکتر غلامعلی حداد عادل محفوظ است.